چطور با قیف بازاریابی، فروش خود را زیاد کنیم؟
آموزش طراحی قیف فروش با یک مثال (بر اساس مدل ۵a)
یک شرکت سازندۀ نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) را در نظر بگیرید. این شرکت تصمیم گرفته برای بهبود فرآیند فروش خود یک قیف بازاریابی طراحی کند. شما برای طراحی این قیف باید مراحل زیر را پشت سر بگذارید:
- ایجاد آگاهی (Awareness)
برای ایجاد آگاهی باید توجه کنید که مشتریان شما کجا هستند؟ چه سایتهایی را دنبال میکنند؟ از چه کسانی پیشنهاد میگیرند؟ این شناخت به شما کمک میکند روشهای تبلیغاتی خود را بهینهتر کنید.
روشهای ایجاد آگاهی تا حد زیادی به ماهیت کسبوکار شما بستگی دارند. مثلاً اگر عموم مردم مشتری شما هستند تبلیغات تلویزیونی میتواند یکی از بهترین راهها باشد، ولی برای یک محصول خاص مثل CRM که مشتریان آن کسبوکارها (متوسط و بزرگ) هستند، اصلاً روش مناسبی نیست.
برای ایجاد آگاهی در مورد این شرکت بهتر است از روشهای زیر استفاده کنیم:
- جستجوی اینترنتی و ورود به وبسایت (تبلیغات گوگل، محتوای وبلاگ و …)
- حضور در نمایشگاههای تخصصی
- برگزاری رویدادهای آموزشی و گردهماییهای رایگان
- بازاریابی حضوری
- پیشنهاد مشتریان سابق، مشاوران، دوستان و …
در صورت امکان برای هر مورد شاخص اندازهگیری تعیین کرده و آنها را فهرست میکنیم. (پیشنهاد میکنم برای درک بهتر شاخصهای کلیدی عملکرد مقالۀ KPI چیست؟ را بخوانید.)
- میزان ورودی وبسایت (مستقیم، غیر مستقیم، موتورهای جستجو)
- تعداد کاتالوگ، بروشور یا کارت ویزیت پخش شده
- تعداد افراد شرکتکننده در رویدادها
- تعداد شرکتهای مراجعه شده برای بازاریابی
با اندازهگیری کل این افراد میتوانیم متوجه شویم، تقریباً چند نفر در هر دوره زمانی وارد مرحله آگاهی میشوند.
- جذب (Appeal)
در مرحلۀ قبل افراد زیادی را از وجود خود آگاه کردیم. بعضی از این افراد در همان ابتدا برای استفاده از نرم افزار CRM راغب شده و نسخۀ دمو را درخواست کردند، بعضی دیگر نیز فعلاً قصد استفاده محتوای آموزشی وبلاگ ما دارند.
پس سرنخهای این مرحله را به دو قسمت تفکیک میکنیم:
- افرادی که با هدف استفاده از محتواهای آموزشی وارد وبسایت میشوند یا در رویدادها شرکت میکنند.
- به افرادی که نسخۀ دمو را امتحان میکنند.
قطعاً افرادی که نسخه دمو را امتحان کردند نسبت به افرادی که فقط قصد استفاده از مطالب آموزشی وبلاگ را دارند، سرنخهای باکیفیتتری هستند (چون به خرید نزدیکترند).
حالا برای اینکه بتوانیم سرنخهای علاقمند را به مشتری تبدیل کنیم، باید مزایای استفاده از CRM را در لابهلای محتوای آموزشی (در وبلاگ و شبکههای اجتماعی) بگنجانیم و به آنها نشان دهیم محصول ما چطور میتواند به حل مشکلات آنها کمک کند.
تعداد افراد علاقمند را میتوان با استفاده از شاخصهای زیر اندازهگیری کرد:
- تعداد ثبتنام کنندگان در سایت برای دریافت محتوای آموزشی
- تعداد عضویت در خبرنامۀ ایمیلی
- تعداد Reach پستها
اما در مورد افرادی که نسخۀ دمو را امتحان میکنند، میتوان با بازاریابی تلفنی آنها را به خرید، بیشتر ترغیب کرد.
- تحقیق و ارزیابی (Ask)
بیایید رو راست باشیم! همۀ ما دوست داریم ریسک انتخاب خود را تا حد ممکن پایین بیاوریم. مثلاً قبل انجام خرید نظر اطرافیان را جویا میشویم، درخواست تست محصول میکنیم، نقدوبررسیهای آنلاین را میخوانیم و ….
ما هم برای اینکه مشتریان علاقمند به CRM را به نقطۀ خرید نزدیکتر کنیم، میتوانیم نظر مشتریان قدیمی را به بهانههای مختلف در جلوی چشم آنها قرار دهیم یا لینک دانلود نسخۀ دمو را برایشان بفرستیم.
بعد از انجام اینکارها تنها میتوانیم کمی عقب بنشنیم و به مشتریان اجازه دهیم تصمیم خود را عملی کنند.
- خرید (Act)
در این مرحله باید نقاط فروش را لیست کنیم.
منظور از نقطۀ فروش، راههای خرید است. امکان دارد یک کسبوکار دهها روش فروش داشته باشد، پس طبیعتاً چندین نقطه فروش دارد. در این شرکت خرید CRM به ۳ روش امکانپذیر است:
- خرید اینترنتی
- خرید تلفنی
- خرید از طریق نمایندگیهای فروش
همانطور که قبلاً هم گفتیم، مسیر خرید کردن در هر کدام از این ۳ مورد باید ساده و روشن باشد، تا خدایی نکرده مشتریان از خرید پشیمان نشوند! مثلاً قیمت محصولات در سایت باید بهروز باشد، درگاه پرداخت مشکلی نداشته باشد، فرآیند خرید و تسویه حساب راحت باشد و … .
- پس از خرید
مدیر این شرکت میگوید: «درآمد ما از فروش اشتراک (ماهانه، سالانه) است. انتظار داریم مشتریان اشتراک خود را تمدید کنند و مهمتر این که میخواهیم آن را به بقیه معرفی کنند.»
پس ما دو نوع مشتری داریم:
- مشتریان تمدید کننده اشتراک (تکرار خرید یا وفادار)
- مشتریان ترویجکننده
مشتریان تمدید کننده که به راحتی مشخص میشوند اما مشتریان ترویج کننده را چطور باید تشخیص داد؟ مثلاً میتوانیم به هر مشتری کد معرف اختصاص دهیم. اگر کسی با این کد ثبت نام کند، هم معرف و هم مشتری هر دو از تخفیف برخوردار خواهند شد.
شاید بپرسید پس چطور مشتری مدافع داشته باشیم؟ باید بگویم هیچ کس بدون دلیل از شما حمایت نمیکند! برای داشتن مشتریان سینه چاک باید با آنها صادق باشید و خودتان به آنها اثبات کنید.
یک سوال_
پس از اجرای قیف فروش یا بهتر بگوییم، مدل ۵a بازاریابی، از دیتاهای بهدست آمده چه استفادهای میتوانیم بکنیم؟
حالا همه چیز روشن است. شما باید ببینید که در کدام یک از نقاط تماس، نرخ تبدیل بهتری اتفاق افتاده و در چه جاهایی مشکل ارتباط با مشتری داشتهاید. همچنین میتوانید قیف فروش خود را بهینه کنید و با یک استراتژی محتوای خوب، در هر محله، مخاطبان را به سمت خرید و ترویج برندتان هدایت کنید.
مثلاً در این شرکت متوجه میشویم بیشتر مشتریان ما از طریق تبلیغات گوگل و پیشنهاد مشتریان قبلی با ما آشنا شدند. پس بهتر است بودجه این بخش را افزایش دهیم یا مثلاً تبلیغات گستردهتری در گوگل داشته باشیم، امکانات ویژهای به مشتریان ترویج کننده اختصاص دهیم و ….
فکر میکنم با این مثال کاملاً با مسیر خرید مشتری و مدل بازاریابی ۵a آشنا شده باشید. (راحت بود، نه؟)
حالا اگر خسته نشدهاید یک مدل جایگزین دیگر را نیز خیلی کوتاه بررسی کنیم و بعد شما را به خدای بزرگ بسپاریم.
برخی از کارشناسان و فعالان بازاریابی معتقدند در دنیای امروز دیگر مدل قیف خطی کاربرد ندارد، چون فرآیند خرید مدرن دیگر خطی نیست. رقابتها شدیدتر شده، پلتفرمهای فروش بسیار متنوع شدهاند و به واسطه سرعت بالای گردش اطلاعات، مشتریان به خوبی میدانند به دنبال چه هستند.
نقدهای زیادی بر قیف فروش خطی وارد است. بعضی از این نقدها میگویند باید آن را اصلاح کرد و بعضی آن را از اساس رد میکنند.
برای مثال، مرحله وفاداری و مدافع برند بودن در مدل خطی بعد از خرید قرار دارد. اما در عمل میبینیم که افراد زیادی هستند که عاشق برندها هستند و تا حالا هیچ محصولی از آن نخریدهاند و چه بسا امکان دارد تا آخر عمرشان رابطۀ آنها با این برند در حد دنبال کردن اخبار محصولات جدید و کل کل با طرفداران برند رقیب باقی بماند. در واقع آنها وفادار و مدافع باورها و ارزشهای آن برند شدهاند.
در نقد اساسیتری گفته میشود، بازاریابی مدرن رابطه محور است. یعنی انسانها وارد رابطه با برندها میشوند و خرید بخشی از این رابطه است، نه هدف اصلی!
یکی از مدلهای پیشنهادی جایگزین، مدل سفر مشتری Mckinsey است. (The Consumer Decision Journey)
در این مدل به جای یک مسیر خطی با محوریت نقطه خرید، سفر مشتری مثل یک لوپ ترسیم میشود. در این مدل حفظ مشتریان واقعی در لوپ مهمتر از هل دادن دائمی آنها به سمت نقطه خرید است. در ضمن دیگر خبری از مراحل کلاسیک قیف فروش نیست.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
تیم متخصص و درجه یک دمتون گرم و خداقوت، ممنون که به این وسعت و جامعیت به شاخه های مختلف پرداختین و رایگان اون رو در اختیار و برای مطالعه گذاشتین. مرسی از اطلاعاتتون به امید خدا میخوام کل مطالب سایتتون رو بخونمو کاربردی استفاده کنم.